غروب یک زمستان/ چهارپاره

ساخت وبلاگ
من غروب یک زمستانم که فردایم بهار

با دلی شاد و لبی خندان به سویم می دود

بستر تنهایی ام را گردگیری می کنم

چون که فردا خانه ام غرق تماشا می شود

سوت ممتد، یک هیاهو روی ریل زندگی

صبر کن دارد قطار آرزو ها می رسد

آخرین فریاد ها را می زند ماه دلم:

کاوه ای می آید و یک صبح زیبا می رسد

آسمانم سرخ شد؛ این خون رگ های شب است

ای سپیده! باز هم با لشکر نور آمدی

آنقدر این جا بمان تا روز را باور کنم

خسته ای، می دانم از یک جاده ی دور آمدی

منبع: روزنامه خبر جنوب، نگاه پنج شنبه، 19 اسفند 1395


برچسب‌ها: علی عشایری, راد, چهارپاره

+ نوشته شده در  شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۶ساعت 22:46&nbsp توسط   | 

بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : چهارپاره, نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 233 تاريخ : پنجشنبه 25 آبان 1396 ساعت: 17:56