چند رباعی

ساخت وبلاگ
گویند کسی که در دلش غم دارد

باید به دلش گلی ز امّید آرد

ما سبز امیدیم ولی حیف، چه سود؟

از پهنه ی آسمان تبر می بارد

***

بر پیکر قلبم آرزو می پوشم

هر روز سراب تازه ای می نوشم

در وادی خشک و خالی رویا ها

من چشمه ی حسرتم که هی می جوشم

***

برای استاد محمدرضا شجریان:

سلطان هنر، مهر، شه آواز است

الطاف خدا با سخنش دمساز است

انگشت ز حیرت به دهان دارم چون

در حنجره اش نه یک، که صد ها راز است

***

از دست دو رویی و ستم ها فریاد

فریاد ز هر دروغ و از هر چه فساد

ای خنجر ظلم تو دریده دل (راد)

یادت نرود، حساب پس خواهی داد

***

امشب چه شبی ست؟ فال و تعبیرش چیست؟

بر پشته ی آسمان مهی نیست که نیست

با این همه راه عشق را می پویم

سوسوی ستاره ای برایم کافی ست

***

به ایرج زبردست و آینگی اش:

از باغچه ی دلم خزان را چیدی

انگار بهار روشن امّیدی

مهرت به دلم نشست آن روزی که

در آینه آیینه ی دیگر دیدی

***

یک روز ز باران تو تر خواهم شد

یک باغ بزرگ پر ثمر خواهم شد

با ضرب ستم شکسته ام اما من

در فصل بهار سبز تر خواهم شد

منبع: روزنامه خبر جنوب، نگاه پنج شنبه 20 آبان 1395 و 18 آذر 1395


برچسب‌ها: علی عشایری, راد, رباعی بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه...
ما را در سایت بازنویسی داستان رودابه و زال از شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aliashayeriraad بازدید : 171 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45